به گزارش مشرق، مجلس شوراي اسلامي در ابتداي روي كار آمدن دولت و هنگام دادن راي اعتماد به وزرا،بحث سن كابينه پيشنهادي را مطرح كرد. دولت در برابر اين مسائل موضع گيري كرده و آن را به رويارويي و مقابله زودهنگام مجلس با دولت تفسير كرد. اين در حالي است كه حتي اگر نمايندهاي سن بالاي كابينه را ابزار قرار داده بود،اما منطقي پشت سر آن بود.
وقتي رئيسجمهور سراغ افرادي با چنين سن و سالهايي ميرود و آنان را به عنوان وزير معرفي ميكند،يعني انقلاب طي اين 35 سال نتوانست نيروي مناسب تربيت كند. يعني انقلاب سر جاي خود ايستاده است. جرياني كه هماكنون در راس دولت است به عملكرد هشت ساله دولت قبل انتقاد داشت و آنان را متهم به تندروي ميكرد. اما آيا طي 16 سال قبلتر كه دولت دست همفكران اين جريان بود،نتوانستيم مديران جوانتري كه بتوانند امروز سكان هدايت وزارتخانهها را به دست بگيرند،تربيت كنيم؟! اين موضوع قضاوت بدي درباره انقلاب است. اگر دولت شعار اعتدال و پرهيز از تندروي داد نبايد سراغ فردي برود كه رنج سنياش ساعت كاري معيني را بر او ديكته ميكند و نميتواند خارج از آن ساعت كاري تحرك داشته باشد. نتيجه اين سياست دولت يازدهم آن ميشود كه شعارهايش روي زمين ميماند و مجبور باشيم يكسري كاستيها را با انتصاب تندروي به گذشتهها توجيه كنيم.
در حقيقت درباره آنچه امروز روي زمين ميبينيم حتي اگر ارادهاي بر رفع برخي نارساييها باشد، اين شاكله دولت توان بيشتر از اين ندارد. لذا در عملكرد بين شعارهاي داده شده و نتايج انطباقي احساس نميشود.
برخي منتقدان عملكرد دولت يازدهم ميگويند دولت به سمت اصلاحطلبان غلتيده و از شعار اعتدال خود فاصله گرفته است. علت آنكه دولت سياستهاي شكستخورده دوران اصلاحات و سازندگي را ملاك عمل خود قرار داده چيست؟ آيا حمايت اصلاحطلبان از آقاي روحاني در انتخابات و وامدارياش به اين جريان باعث تمايل دولت به اين جريان شده است؟
من در درون قلب آقاي روحاني نيستم كه درباره سر شان قضاوتي داشته باشم. بنابراين اگر سخني گفته ميشود بر اساس ظواهر امر است. به هر تقدير در انتخابات رياستجمهوري به آقاي روحاني كمك شده تا ايشان راي بياورد. بنابراين بهطور طبيعي كسي كه راي آورده اقتضا ميكند حريم آنان را در باب خواستههاي شان رعايت كند و اين يك معضل براي دولت روحاني است و دست و پاي رئيسجمهور را در اجراي شعارهايي كه داده ميبندد. بنابراين آقاي روحاني نبايد خود را وامدار و بدهكار اصلاحطلبان بداند.
به هر حال دولت در برابر شعارهايي كه مطرح كرده بايد از ابزارهاي مناسب استفاده كند. اگر معناي اعتدال رعايت حد وسط در استفاده از نيروهاست، با قول يا تعهد يا وابستگي اخلاقي به جريانات خاص سازوگار نيست. يعني دولت نميتواند مدعي شعار اعتدال باشد و از آن طرف خود را به جناح اصلاحطلب بدهكار بداند. به اعتقاد من اين يك معضل و چالش براي دولت يازدهم است كه منجر به ناتواني در كار نيز ميشود. اصولا بايد بپذيريم گرايش به يك جريان خاص با بهرهگيري از توانهاي موجود مخالف است. يعني توان موجود بين همه پخش شده است. اگر كسي خود را در نقطه خاصي متوقف كرد بسياري از نيروها را از دست ميدهد. به اعتقاد من در مرحله اول دود اين سياست به چشم مردم ميرود و بعدش هم به چشم خود دولت ميرود. دولت آقاي روحاني هم بايد بداند كه اصلاحطلبان تعهدي درباره پذيرش آثار عملكرد دولت وي ندارند و چنانچه دولت عملكرد موفقي برجا بگذارد، آنان براي خود كف ميزنند و اگر دولت، كارنامه موفقي ارائه نكرد،مدعي ميشوند دولت خوب از اين جناح استفاده نكرد. اصلاحطلبان در قبال عملكرد دولت روحاني هيچگاه خود را مسئول و پاسخگو نميبينند. بنابراين اگر آقاي روحاني سرنوشت دولت خود را به اين جناح گره بزند، اوست كه ضرر ميكند.
اخيرا هشدارهايي درباره تلاش برخي تندروهاي اصلاحطلب براي ورود به مجلس آينده با تابلوي اعتدال داده ميشود. مثلا آقاي حداد عادل اخيرا در نطقي كه در مجلس داشته نسبت به اين موضوع صراحتا اعتراض كرد. به عقيده شما اين سناريو كه پيشتر نيز بارها از سوي اصلاحطلبان اجرا شد،چقدر جدي است؟
در اين خصوص عملكرد دولت در آينده بسيار تعيينكننده خواهد بود. يعني اگر روال عملكرد دولت به اين ترتيب ادامه پيدا كند امكان ندارد مردم به اين جريان چه با تابلوي اصلاحطلبي و چه با تابلوي اعتدالگرايي اعتماد كنند. البته چه آن دسته از مردم كه به آقاي روحاني راي دادند و چه كساني كه به آقاي روحاني راي ندادهاند انتظار دارند آقاي روحاني در اداره كشور موفق باشد. اما مردم نيز زيرك بوده و ميفهمند كه آيا ناتوانيها با دادن شعارها قابل پوشش است يا خير. بنابراين اين هشداري كه آقاي حداد دادند،يك بررسي عملكرد در شعارهاي موجود اين آقايان است. يعني حرف منطقي است كه بر اساس رصد اقدامات اين جناح مطرح شده است. از سوي ديگر اگر اصلاحطلبان اميدي به عملكرد دولت دارند تا از آن طريق وارد مجلس شوند، بايد بدانند رفتن در قاب اعتدالي نميتواند مجوزي براي راه يافتن آنان به مجلس شود. اگر مردم احساس كنند كسي دارد با آنان بازي ميكند، پاسخ منفي سختي به آنان خواهند داد.
نكته ديگر اينكه حتي بدنه اجتماعي جريان اصلاحات نيز از عملكرد دولت آقاي روحاني رضايت چنداني نداشته و نسبت به عدم تحقق شعارهاي روحاني بخصوص در سياست داخلي معترض هستند. اما در برابر، رهبران اين جريان نسبت به اين موضوع سياست سكوت را در پيش گرفتهاند. ارزيابي شما از اين رفتار چيست و فكر ميكنيد تا چه زمان ادامه خواهد يافت؟
خداوند در قرآن خطاب به پيامبر(ص) ميفرمايند «بدان، منحرفان از يهود و نصارا از تو راضي نميشوند،مگر اينكه كاملا خط آنان را ادامه دهي و ديگر خودت نباشي» اصولا جرياناتي كه بهدنبال حق و واقعيت نيستند همينطور هستند. آقايان مدعي اصلاحطلبي از رئيسجمهور انتظار حلقه به گوشي دارند و مدام حمايتشان در انتخابات را به رخ دولت ميكشند. اصلاحطلبان ميخواهند رئيسجمهور كاملا طبق نظر آنان عمل كرده و اگر يك ميليمتر از خط آنان تخطي كند،تابلوي ناتواني دولت را بالا ميبرند. بنابراين حمايت اصلاحطلبان از دولت موقتي است و چنانچه اين حمايت ناقض منافع گروهيشان باشد،دست خواهند كشيد.
از سوي ديگر مدعيان اصلاحات چنان كارنامه سياه و خائنانهاي در فتنه 88 به منصه ظهور رساندند كه خودشان ميدانند اگر بيش از اين حرف زده و مطالبات خود را مطرح كنند هم آقاي روحاني را در جامعه خراب كردند و هم فاصله خود با مردم را زيادتر خواهند كرد. گرفتاريهاي اقتصادي كه الان كشور با آن دست به گريبان است، نتيجه كار اصلاحطلبان است. چرا كه زمينه بسياري از تحريمها خيانتي بود كه اصلاحطلبان در سال 88 كرده و مدعي تقلب در انتخابات رياستجمهوري شدند. اين جريان اگر سكوت ميكنند،نه از باب نگهداشتن حريم آقاي روحاني بلكه ميدانند اگر بيشتر حرف بزنند روسياهي كه در سال 88 براي خود ايجاد كردند براي مردم تداعي ميشود و فاصلهشان با مردم بيش از گذشته ميشود.
وقتي رئيسجمهور سراغ افرادي با چنين سن و سالهايي ميرود و آنان را به عنوان وزير معرفي ميكند،يعني انقلاب طي اين 35 سال نتوانست نيروي مناسب تربيت كند. يعني انقلاب سر جاي خود ايستاده است. جرياني كه هماكنون در راس دولت است به عملكرد هشت ساله دولت قبل انتقاد داشت و آنان را متهم به تندروي ميكرد. اما آيا طي 16 سال قبلتر كه دولت دست همفكران اين جريان بود،نتوانستيم مديران جوانتري كه بتوانند امروز سكان هدايت وزارتخانهها را به دست بگيرند،تربيت كنيم؟! اين موضوع قضاوت بدي درباره انقلاب است. اگر دولت شعار اعتدال و پرهيز از تندروي داد نبايد سراغ فردي برود كه رنج سنياش ساعت كاري معيني را بر او ديكته ميكند و نميتواند خارج از آن ساعت كاري تحرك داشته باشد. نتيجه اين سياست دولت يازدهم آن ميشود كه شعارهايش روي زمين ميماند و مجبور باشيم يكسري كاستيها را با انتصاب تندروي به گذشتهها توجيه كنيم.
در حقيقت درباره آنچه امروز روي زمين ميبينيم حتي اگر ارادهاي بر رفع برخي نارساييها باشد، اين شاكله دولت توان بيشتر از اين ندارد. لذا در عملكرد بين شعارهاي داده شده و نتايج انطباقي احساس نميشود.
برخي منتقدان عملكرد دولت يازدهم ميگويند دولت به سمت اصلاحطلبان غلتيده و از شعار اعتدال خود فاصله گرفته است. علت آنكه دولت سياستهاي شكستخورده دوران اصلاحات و سازندگي را ملاك عمل خود قرار داده چيست؟ آيا حمايت اصلاحطلبان از آقاي روحاني در انتخابات و وامدارياش به اين جريان باعث تمايل دولت به اين جريان شده است؟
من در درون قلب آقاي روحاني نيستم كه درباره سر شان قضاوتي داشته باشم. بنابراين اگر سخني گفته ميشود بر اساس ظواهر امر است. به هر تقدير در انتخابات رياستجمهوري به آقاي روحاني كمك شده تا ايشان راي بياورد. بنابراين بهطور طبيعي كسي كه راي آورده اقتضا ميكند حريم آنان را در باب خواستههاي شان رعايت كند و اين يك معضل براي دولت روحاني است و دست و پاي رئيسجمهور را در اجراي شعارهايي كه داده ميبندد. بنابراين آقاي روحاني نبايد خود را وامدار و بدهكار اصلاحطلبان بداند.
به هر حال دولت در برابر شعارهايي كه مطرح كرده بايد از ابزارهاي مناسب استفاده كند. اگر معناي اعتدال رعايت حد وسط در استفاده از نيروهاست، با قول يا تعهد يا وابستگي اخلاقي به جريانات خاص سازوگار نيست. يعني دولت نميتواند مدعي شعار اعتدال باشد و از آن طرف خود را به جناح اصلاحطلب بدهكار بداند. به اعتقاد من اين يك معضل و چالش براي دولت يازدهم است كه منجر به ناتواني در كار نيز ميشود. اصولا بايد بپذيريم گرايش به يك جريان خاص با بهرهگيري از توانهاي موجود مخالف است. يعني توان موجود بين همه پخش شده است. اگر كسي خود را در نقطه خاصي متوقف كرد بسياري از نيروها را از دست ميدهد. به اعتقاد من در مرحله اول دود اين سياست به چشم مردم ميرود و بعدش هم به چشم خود دولت ميرود. دولت آقاي روحاني هم بايد بداند كه اصلاحطلبان تعهدي درباره پذيرش آثار عملكرد دولت وي ندارند و چنانچه دولت عملكرد موفقي برجا بگذارد، آنان براي خود كف ميزنند و اگر دولت، كارنامه موفقي ارائه نكرد،مدعي ميشوند دولت خوب از اين جناح استفاده نكرد. اصلاحطلبان در قبال عملكرد دولت روحاني هيچگاه خود را مسئول و پاسخگو نميبينند. بنابراين اگر آقاي روحاني سرنوشت دولت خود را به اين جناح گره بزند، اوست كه ضرر ميكند.
اخيرا هشدارهايي درباره تلاش برخي تندروهاي اصلاحطلب براي ورود به مجلس آينده با تابلوي اعتدال داده ميشود. مثلا آقاي حداد عادل اخيرا در نطقي كه در مجلس داشته نسبت به اين موضوع صراحتا اعتراض كرد. به عقيده شما اين سناريو كه پيشتر نيز بارها از سوي اصلاحطلبان اجرا شد،چقدر جدي است؟
در اين خصوص عملكرد دولت در آينده بسيار تعيينكننده خواهد بود. يعني اگر روال عملكرد دولت به اين ترتيب ادامه پيدا كند امكان ندارد مردم به اين جريان چه با تابلوي اصلاحطلبي و چه با تابلوي اعتدالگرايي اعتماد كنند. البته چه آن دسته از مردم كه به آقاي روحاني راي دادند و چه كساني كه به آقاي روحاني راي ندادهاند انتظار دارند آقاي روحاني در اداره كشور موفق باشد. اما مردم نيز زيرك بوده و ميفهمند كه آيا ناتوانيها با دادن شعارها قابل پوشش است يا خير. بنابراين اين هشداري كه آقاي حداد دادند،يك بررسي عملكرد در شعارهاي موجود اين آقايان است. يعني حرف منطقي است كه بر اساس رصد اقدامات اين جناح مطرح شده است. از سوي ديگر اگر اصلاحطلبان اميدي به عملكرد دولت دارند تا از آن طريق وارد مجلس شوند، بايد بدانند رفتن در قاب اعتدالي نميتواند مجوزي براي راه يافتن آنان به مجلس شود. اگر مردم احساس كنند كسي دارد با آنان بازي ميكند، پاسخ منفي سختي به آنان خواهند داد.
نكته ديگر اينكه حتي بدنه اجتماعي جريان اصلاحات نيز از عملكرد دولت آقاي روحاني رضايت چنداني نداشته و نسبت به عدم تحقق شعارهاي روحاني بخصوص در سياست داخلي معترض هستند. اما در برابر، رهبران اين جريان نسبت به اين موضوع سياست سكوت را در پيش گرفتهاند. ارزيابي شما از اين رفتار چيست و فكر ميكنيد تا چه زمان ادامه خواهد يافت؟
خداوند در قرآن خطاب به پيامبر(ص) ميفرمايند «بدان، منحرفان از يهود و نصارا از تو راضي نميشوند،مگر اينكه كاملا خط آنان را ادامه دهي و ديگر خودت نباشي» اصولا جرياناتي كه بهدنبال حق و واقعيت نيستند همينطور هستند. آقايان مدعي اصلاحطلبي از رئيسجمهور انتظار حلقه به گوشي دارند و مدام حمايتشان در انتخابات را به رخ دولت ميكشند. اصلاحطلبان ميخواهند رئيسجمهور كاملا طبق نظر آنان عمل كرده و اگر يك ميليمتر از خط آنان تخطي كند،تابلوي ناتواني دولت را بالا ميبرند. بنابراين حمايت اصلاحطلبان از دولت موقتي است و چنانچه اين حمايت ناقض منافع گروهيشان باشد،دست خواهند كشيد.
از سوي ديگر مدعيان اصلاحات چنان كارنامه سياه و خائنانهاي در فتنه 88 به منصه ظهور رساندند كه خودشان ميدانند اگر بيش از اين حرف زده و مطالبات خود را مطرح كنند هم آقاي روحاني را در جامعه خراب كردند و هم فاصله خود با مردم را زيادتر خواهند كرد. گرفتاريهاي اقتصادي كه الان كشور با آن دست به گريبان است، نتيجه كار اصلاحطلبان است. چرا كه زمينه بسياري از تحريمها خيانتي بود كه اصلاحطلبان در سال 88 كرده و مدعي تقلب در انتخابات رياستجمهوري شدند. اين جريان اگر سكوت ميكنند،نه از باب نگهداشتن حريم آقاي روحاني بلكه ميدانند اگر بيشتر حرف بزنند روسياهي كه در سال 88 براي خود ايجاد كردند براي مردم تداعي ميشود و فاصلهشان با مردم بيش از گذشته ميشود.
تهران امروز